نقد مغرضانه کتاب مشاهیر و مفاخر میانه در نشریه وزارت ارشاد - نادیه سلطانی
منبع : نادیه سلطانی Ù€ کارشناس ارشد تاریخ

متن شماره 1: نقد مغرضانه کتاب مشاهیر Ùˆ مفاخر میانه در نشریه وزارت ارشادبازدید کننده : 1727 نفر

 

 

در آخرين شماره از کتاب ماه تاريخ Ùˆ جغرافيا متعلق به خانه کتاب وزارت فرهنگ Ùˆ ارشاد اسلامي (شماره 147 مرداد 1389) نقدي بر کتاب «Ù…شاهير Ùˆ مفاخر ميانه» نوشته شده است Ú©Ù‡ بر آن شدم پاسخي به ابهامات Ùˆ اشکالات اين نقد داشته باشم. نويسنده مقاله آقاي رحيم نيکبخت با مدرک ليسانس تاريخ، داراي مقالات متعدد Ùˆ دهها کتاب مشابه در مورد فرقه دموکرات آذربايجان است اما به خاطر اين Ú©Ù‡ اين مقالات به عنوان پروژه‌ÙŠ کاري با دريافت حق التحقيق انجام مي‌گيرد، هميشه داراي تعصبات جانبگرايانه است Ú©Ù‡ نمونه‌ÙŠ آن همين نقد است.

در تهيه این مقاله باز هم از اطلاعات ژرف استادم جناب دکتر نائبي بهره بردم که تشکر میکنم و امیدوارم خودشان پاسخ درخوری به این نقد غرض آلود بدهند.

نويسنده، نقد خود را با تمجيد از مؤلف کتاب شروع مي کند تا حسن نيت خود را نشان داده باشد Ùˆ در ادامه بتواند نظرات خود را راحت‌تر ديکته كند: "خدمات ارزشمند جناب آقاي نائبي در بازشناسي هويت ملي (ايراني اسلامي) ميانه Ùˆ نقش Ùˆ جايگاه منطقه استراتژيک، شايسته تقدير Ùˆ تشکر است. زحمات طاقت‌فرساي مؤلف در گردآوري Ùˆ تدوين اين اثر ارزشمند براي اهل تحقيق Ùˆ پژوهش پوشيده نيست."

در ادامه نيز با چشم‌پوشي از مدرک تحصيلات تکميلي آقاي نائبي در ÙŠÚ©ÙŠ از دانشگاه‌هاي معتبر کشور Ú©Ù‡ در آن جا روش‌هاي تحقيق را به کامل‌ترين Ø´Ú©Ù„ فراگرفته‌اند، مي نويسد: "از آن جا Ú©Ù‡ مؤلف محترم فارغ التحصيل کارشناسي ارشد مهندسي مکانيک از دانشگاه صنعتي اصفهان بوده Ùˆ ويراستار کتاب هم همسر محترمشان مهندس مي باشند، بطور طبيعي لغزش‌هايي به لحاظ روش تحقيق، نحوه‌ÙŠ ارجاع در پاورقي ها ... مشاهده مي شود. انتظار مي رفت قبل از شروع به تحقيق Ùˆ نگارش به کتاب‌هاي روش تحقيق مراجعه‌اي مي‌شد". معلوم نيست نويسنده‌ÙŠ مقاله طبق Ú†Ù‡ ادله اي مي گويند: طبيعي است Ú©Ù‡ ... درحالي Ú©Ù‡ پايان نامه‌ÙŠ کارشناسي ارشد اين‌جانب در رشته‌ÙŠ تاريخ با مشاوره، حمايت Ùˆ راهنمايي هاي ايشان به فرجام رسيد Ùˆ به اذعان اساتيد گروه، ÙŠÚ©ÙŠ از بي‌نقص‌ترين تحقيقات از نظر روش‌هاي تحقيق Ùˆ نگارش بود.

در ادامه به چند مورد از انتقادات ايشان پاسخ مي دهم Ùˆ پاسخ به تمام اشکالات مطرح شده در اين مقاله را به مؤلف محترم، استاد دكتر مهندس نائبي وامي‌گذارم:

1 Ù€ از نظر روش‌هاي نقد، درج شمرده Ù€ شمرده اشکالات تايپي يا سهوي در ÙŠÚ© مقاله کوتاه صحيح نيست. ناقد بايد با اشاره کلي به آوردن ÙŠÚ© يا دو نمونه بسنده كند، نه اين Ú©Ù‡ تک به تک بگويد.

2 Ù€ ناقد به خاطر عدم مطالعه‌ÙŠ مقدمه‌ÙŠ مبسوط مؤلف کتاب دست به انتقادهاي اشتباه‌آميز زده است Ùˆ مدام از عدم ارجاع بعضي مطالب انتقاد کرده است. در مقدمه‌ÙŠ کتاب، مؤلف گفته است Ú©Ù‡ مطالب مربوط به شخصيت هاي در قيد حيات حضوراً Ùˆ از شخص آنها گرفته شده است. براي همين، مرجعي وجود ندارد بجز گفته هاي شفاهي همان شخصيت Ú©Ù‡ مؤلف به اين مطلب در ابتداي کتاب تصريح كرده است. يا بعضي دست نوشته ها Ú©Ù‡ از افرادي گرفته است Ú©Ù‡ آنها راضي نبودند نامشان مطرح شود Ùˆ بعداً مورد کنکاش قرار گيرند براي همين مرجع بعضي دست نوشته ها هم ذکر نشده ولي نمونه‌ÙŠ آن‌ها آورده شده است. ناقد محترم Ú©Ù‡ مدرك ليسانس تاريخ نيز هستند آيا کتاب‌هاي مشابه مانند کتاب مرحوم تربيت را نديده اند Ú©Ù‡ گاهي به اسناد خصوصي در دست مردم يا در دست خود اشاره مي کند.

3 Ù€ ناقد در اشتباهي فاحش مي گويد: "در صفحه 45 ارجاع 3 مطالب قيد شده از دايره المعارف بزرگ اسلامي است درحالي‌Ú©Ù‡ ارجاع آن به الانساب چاپ حيدرآباد در سال 1966 است". ناقد مجدداً آن صفحه را مطالعه کند تا ببيند دو مرجع آورده شده است. مرجع 3 درمورد خونج برگرفته از دايره المعارف بزرگ اسلامي Ùˆ مرجع 4 در مورد الانساب است. هر دو هم در دو سطر متوالي با صحت Ùˆ دقت ذکر شده است Ùˆ اگر ناقد با عجله پروژه خود را تمام نمي کرد، اين اشکال را نمي گرفت.

4 Ù€ انتقادهاي مکرر در مورد نداشتن شماره صفحه نيز از آن حيث صحيح نيست Ú©Ù‡ در کتاب‌هاي تذکره، يافتن نام ÙŠÚ© شخص از روي الفبا يا ايندکس مطالب يا به هر ترتيبي Ú©Ù‡ مؤلف آن کتاب در ابتداي تذکره آورده باشد آسان است Ùˆ نويسندگان به خاطر سردرگم نشدن محققان در مراجعه به چاپ‌هاي متعدد ÙŠÚ© کتاب، اين کار را نمي کنند. آيا تا کنون ديده ايد بنويسند معناي ÙŠÚ© لغت طبق صفحه ... از دهخدا؟ اين مي شود؟

5 Ù€ "در صفحه 56 ارجاع 38 مکتبه يعسوب آمده است. نام کتاب است يا ناشر است؟ معلوم نيست. در صفحه 63 ارجاع 37 مي نويسد مکتبه الحديث، مکتبه يعسوب الدين Ùˆ بنياد الحکمه؟". گذشته از اين كه جمله بندي هاي فوق بيشتر به حالت محاوره مي ماند تا مکتوب Ùˆ ارجاع 47 درست است نه 37ØŒ منتقد با مراجعه به مراجع کتاب Ùˆ مشاهده وبسايت اين مؤسسات Ùˆ مراکز تحقيقي Ùˆ بانک‌هاي اطلاعاتي سئوال نمي کرد Ú©Ù‡ مکتبه يعسوب نام کتاب است يا ناشر؟ در صفحه 63 نيز مؤلف از سه منبع مختلف اطلاعاتي آورده است Ú©Ù‡ نام هرسه را ذكر كرده‌اند. آيا اشکالي دارد؟

6 Ù€ آورده اند: "نوشته اي از ميرزا محمدباقر نزد استادم دکتر صديق هست Ú©Ù‡ خود در سال 1315 قمري تحرير کرده است. استادِ مؤلف در سال 1315 قمري تحرير کرده است؟ يا ميرزا محمدباقر". انتقاد نيشدار Ùˆ کنايه آميز منتقد نه از مؤلف کتاب Ú©Ù‡ از استادشان نيز هست Ú©Ù‡ در سال‌هاي گذشته چندين بار انتقادهاي مشابهي نيز از آقاي دکتر صديق داشته اند. به گونه‌اي Ú©Ù‡ چند بار مجبور شده‌اند به طور رسمي Ùˆ در سايت‌ها از استاد Ùˆ خانواده محترمشان عذرخواهي كنند. به هر حال، هر خواننده سليمي با خواندن جمله فوق متوجه مي شود Ú©Ù‡ منظور مؤلف کتاب اين است Ú©Ù‡ نسخه خطي به قلم خود ميرزا محمدباقر در دست آقاي دکتر صديق است Ùˆ اگر چنين استنباطي نداشته باشد Ùˆ در ابهام باشد اگر به عقل خود مراجعه کند متوجه مي شود Ú©Ù‡ استادِ آقاي نائبي ممکن نيست 115 سال پيش اين را نوشته باشد!.

7 ـ در جاي جاي مقاله آقاي نيکبخت سعي دارند به دو کتاب دوست و همکار خود آقاي پرندي استناد کنند و مطالب مرتبط در کتاب آقاي نائبي را برگرفته از دو کتاب آقاي پرندي تلقي کنند درحالي که در موارد استفاده ايشان امانت را حفظ کرده و نام کتاب کاغذکنان در گذرگاه تاريخ را آورده است. کتاب ثعلبيه بازخواني آقاي پرندي نيز بعد از کتاب آقاي نائبي چاپ شد که نقد بسيار زيبايي نيز از طرف آقاي نائبي داشت و به اذعان خود آقاي پرندي ايشان بعد از خواندن مطالبي در مورد ملامحمدباقر خلخالي در کتاب آقاي نائبي اين شخصيت کاغذکناني را شناختند.

8  Ù€ ناقد محترم گفته اند: "مؤلف محترم در صفحه 93 در اقدامي قابل تأمل! لهجه اشعار ملامحمدباقر خلخالي Ú©Ù‡ به ترکي خلخالي!! سروده شده است را به ترکي باکويي تغيير داده اند Ú©Ù‡ به لحاظ علمي قابل نقد است. ضمن اين كه تحريف فرهنگ Ùˆ هويت منطقه به حساب مي آيد". منتقد محترم گويا نمي دانند آقاي نائبي داراي مدرک دکتراي زبان Ùˆ ادبيات ترکي هم هستند Ùˆ ايشان با مدرک تاريخ نبايد روي ادبيات هم چنين نظر کارشناسي بدهند. اولاً ملامحمدباقر خلخالي اهل ميانه بودند نه خلخال، ثانياً حفظ لهجه‌ÙŠ ميانه در همين شعر هم انتقاد فوق را غيرضروري مي کند Ùˆ هم لهجه‌ÙŠ اصيل ميانه را نشان مي دهد. مانند: گئچيبدور، کؤنلومي، آغلييام Ú©Ù‡ در ترکي باکوئي مي شوند: کئچيبدير، کؤنلومو، آغلايام.

9 ـ منتقد در مورد تصوير شيخ مدحت مي گويد: "تصوير شيخ حسن مدحت در صفحه 108 با کراوات است؟" معلوم نيست اين انتقاد است يا سئوال؟ معلوم است که آقاي نائبي از خودشان براي شيخ مدحت کراوات نساخته اند و تصوير اصلي شان است. شيخ مدحت ابتدا لباس طلبگي داشته ولي بعداً لباس شخصي به تن کرده است.

10 Ù€ متأسفانه ناقد به رسم بسيار ناصحيحي دست به تخريب شاعر بزرگ آذربايجان حبيب ساهر زده است Ùˆ در ÙŠÚ© مقاله کوتاه در سه قسمت بي دليل به اين شاعر تاخته است. وقتي منتقد املاي نوشتاري «Ø³Ø§Ù‡Ø±» را نمي دانند Ùˆ آنرا «Ø³Ø§Ø­Ø±» مي‌نويسند، چطور به خود حق مي دهند براي خوشايند ديگران دست به تخريب چنين شاعري بزنند Ú©Ù‡ آوازه‌ÙŠ جهاني دارد Ùˆ به گفته‌ÙŠ آقاي نائبي در دانشگاه هاي اروپا در کرسي زبان Ùˆ ادبيات ترکي سه واحد درسي ساهرشناسي گذرانده مي شود. "باتوجه به شخصيت غيرمذهبي ساحر Ú©Ù‡ سرانجام هم خودکشي کرد، تعريف Ùˆ تمجيد مبالغه آميز از وي شايسته نيست". آيا تنها شاعري كه قرآن مجيد را به نظم درآورده، غيرمذهبي است؟ آيا حبيب ساهر در 82 سالگي خودکشي کرد؟ آيا اجازه تدفين وي خلاف قانون بوده Ú©Ù‡ آنرا مرگ طبيعي ناشي از کهولت سني نوشتند؟ اگر هم حبيب ساهر غيرمذهبي بوده آيا نبايد مقام شاعري ايشان را تحسين کنيم؟ مگر عين القضات يا خونجي شيعه بودند؟ آقاي نيکبخت پا را فراتر نهاده Ùˆ در جايي ديگر روي جلد کتاب هم نظر مي دهند Ùˆ در اقدامي غيرعرفي Ùˆ غيرعلمي مي گويند:"در مورد طرح جلد گنجاندن شاعري غيرمذهبي Ú©Ù‡ سرانجام خودکشي کرد در کنار تصوير ÙŠÚ© آيت الله Ùˆ عالم رباني صحيح نيست"! لابد ÙŠÚ©ÙŠ ديگر پيدا خواهد شد Ùˆ خواهد نوشت: "گنجاندن ÙŠÚ© شيعه در کنار ÙŠÚ© غيرشيعه صحيح نيست" يا "گنجاندن ÙŠÚ© خانم در کنار ÙŠÚ© اجنبي صحيح نيست". باز ايشان مي گويند: "طرح عنواني چون پدر شعر نوي ايران براي شاعري چون ساحر! نيازمند تاييد از سوي ادبا Ùˆ شعراي مطرح ايران زمين است". کدام اديب Ùˆ شاعر مطرحي چنين تأييديه اي براي نيما يوشيج صادر کرد؟ تاجاييکه ما مي دانيم نيما تا آخر عمر زير بار انتقاد بود. نيما خود،‌ ساهر را پيشتاز در شعر نو ناميده است. شهريار Ùˆ نيما هر دو ساهر را معلم خود شمرده‌اند.

11 ـ منتقد باز هم پا را فراتر نهاده و در کنار انتقاد از حبيب ساهر و جلد کتاب، از خلاصه گويي مؤلف کتاب در مورد بعضي شخصيت ها انتقاد مي کند. در جايي مي گويد: "مؤلف محترم شرح حال شاعر معروف و ملي! قادر طهماسبي را بسيار مختصر و ناقص آورده اند... شهرت و معروفيت اين شاعر شهير به مراتب بيشتر از شاعر غيرمذهبي حبيب ساحر (!) مي باشد". آيا اين جملات اغراق آميز نيست؟ آيا صدور تأييديه نيست؟ کداميک از ادبا و شعراي مطرح ايران زمين چنين تأييديه اي داده اند؟

12 _ "Ú©Ù… لطفي مؤلف شامل حال علما Ùˆ مراجع ديني ميانه گرديده است ... شرح حال عالم مجاهد شيخ هادي نيري فقط 5 خط است". اين جانب Ú©Ù‡ براي نخستين بار چنين انتقادي را مطالعه مي کنم گذشته از اين كه دستور دادن به ÙŠÚ© مؤلف Ùˆ محقق در مورد چطور نوشتن، چقدر نوشتن، Ú†Ù‡ ها نوشتن، Ú†Ù‡ عکسي زدن، Ú†Ù‡ کسي را نوشتن، Ú†Ù‡ کسي را حذف کردن Ùˆ Ùˆ Ùˆ را غيراخلاقي مي دانم، انتقاد نابجاي ايشان در مورد Ú©Ù… لطفي مؤلف در مورد علماي ديني را هم تخريب شخصيت محقق بزرگوار آقاي نائبي مي دانم. مؤلف کتاب با مبنا قرار دادن شرط اجتهاد Ùˆ تفسير به 22 نفر از علماي ميانه اشاره مي کنند Ùˆ با مشروط کردن مشاهير دانشگاهي Ùˆ هنري به درجه پروفسوري Ùˆ استادي فقط به 12 نفر اشاره مي کنند. بي ترديد اگر اين کتاب را ÙŠÚ© عالم حوزوي مي نوشت به خاطر اين Ú©Ù… لطفي به شخصيتهاي علمي Ùˆ هنري مورد انتقاد قرار مي‌گرفت ولي چون نويسنده کتاب دانشگاهي هستند اين انتقاد وجود ندارد.

13 Ù€ منتقد با انتقاد از مؤلف کتاب به خاطر تعبير معناي آشيق، آنرا همان عاشق عربي مي داند Ùˆ شرح مبسوطي بر آن مي نويسد Ùˆ ادامه مي دهد: "براي هرچيزي ريشه اي اسلامي Ùˆ به گمان خام خود ترکي مي ساختند... مؤلف محترم در اين مورد تحت تأثير شديد القائات برخي عوامل روس زده قرار داشته". چطور منتقد با اين قطعيت نظر ديگران را غيراسلامي (در متن مقاله به اشتباه اسلامي آمده است) مي داند Ùˆ مؤلف کتاب را تحت تأثير شديد! القائات برخي! عوامل روس زده مي‌داند؟ آيا ايشان تحت تأثير عوامل روس زده است يا شما تحت تأثير مراکز تحقيقاتي هستيد Ú©Ù‡ براي دريافت حق تحقيق دست به تخريب هرکسي مي زنيد؟

14 ـ نويسنده مقاله در مورد بخش شهداي ميانه دست به انتقاد زده و از عدم درج تصوير، محل شهادت، مسووليت، زادگاه و ... انتقاد مي کند و از عدم وجود بخشي مستقل براي شهداي زينبيه نيز انتقاد مي کنند. هرچند در اين قسمت نويسنده کتاب را از عوامل روس تلقي نمي کنند! اولاً مرکز تحقيقاتي ايشان بايد از نويسنده متشرع و وطن دوستي مانند آقاي نائبي قدردان باشد که براي نخستين بار در کشور کتابي با اين عنوان منتشر مي شود و نام جاودانه شهدا به عنوان مشاهير و مفاخر ثبت مي شود. آيا چنين حرکتي يک نوآوري نيست؟ ثانياً با يک حساب سرانگشتي مي بينيم که با درج يک تصوير و اطلاعات مربوطه حدود پنج سانتيمتر از ارتفاع کتاب گرفته مي شود و در هر صفحه فقط نام 4 شهيد را مي توان درج کرد. پس براي 1100 شهيد بايد 275 صفحه اختصاص داد درحالي که محتواي يازده فصل کتاب در حدود 200 صفحه است.

15 ـ منتقد کتاب با انتقاد از ميانه اي دانستن کاغذکناني ها يا شقاقي ها و گرمرودي ها مي گويد: "به نظر مي رسد نسبت دادن قطعي شخصيتهايي به يک منطقه خاص درست نباشد. مثلاً کاغذکناني ها را ميانه اي حساب کنيم! يا شقاقي ها و گرمرودي ها را". وقتي يک آذربايجاني، ايراني هم هست، يک کاغذکناني هم در کنار کاغذکناني بودن، ميانه اي هم هست. گرمرود هم تقريباً کندوان کنوني است که جزئي از ميانه است. شقاقي ها هم هزار سال پيش از کردستان به ميانه آمده اند. آيا بعد از هزار سال کرد هستند؟

16 Ù€ در آخر انتقادي از آقاي رحيم نيکبخت دارم Ú©Ù‡ مقالات Ùˆ کتاب‌هايي چاپ کرده اند Ùˆ در مراکز دولتي به تحقيق در مسائل تاريخي مي پردازند، از ايشان بعيد است در مورد قشون کشي شاه ملعون به آذربايجان، بر کشتار 25 هزار نفر  Ø§Ø² بي‌نوايان شهر Ùˆ روستا صحه گذارند Ùˆ بنويسند: "پل دختر ميانه توسط عوامل غلام يحيي دانشيان مامور امنيتي شوروي هنگام فرار به شوروي بمب گذاري Ùˆ تخريب گرديد تا در راه قواي ارتش ايران! Ú©Ù‡ عازم! آذربايجان بودند وقفه‌اي ايجاد شود". در حالي كه مي‌دانيم دانشيان، دگرانديشي است كه فقط با حكومت سلطنتي رضاخاني Ùˆ محمدرضا شاهي درافتاد Ùˆ خود نيز از كشور خارج شد. اما شاه معدوم در آذرماه سال 1325 شهرها Ùˆ روستاهاي آذربايجان را به خاك Ùˆ خون كشيد Ùˆ دست فئودال Ùˆ اربابان زالوصفت را در مكيدن خون مردم باز گذاشت Ùˆ با همين به اصطلاح «Ø§Ø¹Ø²Ø§Ù… قوا» به سركوب ناجوانمردانه‌ÙŠ جنبش‌هاي مذهبي Ùˆ روستايي منطقه دست زد Ùˆ تعداد كثيري از روحانيان آزاده را به دار زد. آيا هنوز هم بايد به وقايع تاريخي نگرشي شاهنشاهي داشته باشيم Ùˆ اين نگرش منحوس را به جوانان Ùˆ خوانندگان القاء كنيم؟ آيا ناقد محترم هيچ اطلاعي ندارد كه:« . . . نيروهاي اعزامي شاه با شهر زنجان مانند يك شهر اشغالي رفتار كردند Ùˆ از هيچ جنايت Ùˆ خباثتي كوتاهي نكردند؟» (بحران آذربايجان، دكتر مصطفي دبيري، ص 248 ) Ùˆ آيا او نمي‌داند كه « . . . با بالا آمدن آفتاب، اغتشاش در گوشه Ùˆ كنار شهر شروع شد Ùˆ دسته‌هاي مسلح . . . هر كس را ديدند از دم تيغ گذراندند. در گذرگاه‌هاي شهر، اجساد بي‌گناهاني ديده مي‌شد كه آن‌ها را قتل عام كرده بودند.» (رازهاي سر به مهر، حميد ملازاده، ص 61) Ùˆ نمي‌داند كه:«Ù¾Ø³ از آن كه ارتش شاه به آذربايجان قدم گذاشت Ùˆ دار Ùˆ دسته‌ÙŠ پيشه‌وري به روسيه فرار كردند نظاميان حالت يك ارتش فاتح Ùˆ وحشي خونخوار را به خود گرفتند. سربازان ارتش شاهنشاهي بلوايي به پا كردند كه بايد در داستان‌ها نوشت. آن‌ها دست به غارت Ùˆ چپاول اموال مردم زدند. هرچه به دستشان رسيد، بردند Ùˆ خلاصه ارتش كاري كرد كه روي ارتش سرخ شوروي را سفيد نمود . . . كاري كه در آن ايام ارتش شاهنشاهي نسبت به مردم آذربايجان انجام داد اثر بسيار بدي روي مردم منطقه باقي گذاشت. آن‌ها درجه‌ÙŠ بربريت Ùˆ ظلم Ùˆ ستم را به جايي رسانيدند كه اغلب ريش دهاتي‌ها را آتش زدند، به زنان Ùˆ دختران آن‌ها تجاوز كردند،‌دست به غارت Ùˆ چپاول خانه‌ها زدند. ذخاير مواد غذايي مردم را به يغما بردند. خلاصه كلام ارتش شاهنشاهي در آذربايجان به كلي از كنترل خارج شده بود. » (سرزمين شگفت انگيز Ùˆ مردمي مهربان Ùˆ دوست داشتني، اثر ويليام داگلاس، ص 79 )

خوشحال می شوم از نظرات شما بهره مند شوم: soltani.nadieh@yahoo.com



نادر : 1389/6/13 - 18:03:01
از این آقا کتابها و مقالات زیادی علیه دموکرات آذربایجان منتشر شده و انتظار بیش از این نمی رود. آقای نائبی حقوق بگیر شما که نیست هرچه سفارش بدهید بنویسد.


جواد حسيني : 1389/6/13 - 23:22:50
ازپاسخهاي دقيق و عميق سركارخانم سلطاني در دفاع از كتاب ارزشمند آقاي نائبي به نوبه خود قدرداني ميكنيم اميدواريم هر منتقدي با نگاه ‍‍ژرف به مسائل توجه كند و از خود سابقه ناشيانه بجا نگذارد.‍


نوائی : 1389/6/14 - 12:19:13
من اهل تبریزم و خیلیها منو میشناسند. سالها پیش که آقای نائبی چهره آذربایجانی تری داشت و بیش از اندازه شناخته شده تر از حالا بود تنش های زیادی بین ایشان و نویسندگان ملی گرا مثل فتاح غلامی، نیکبخت و فیروز منصوری وجود داشت که این آقایان در مطبوعات و سایتهای دولتی و پرهزینه آقای نائبی را می کوبیدند. الآن هم آقای نیکبخت پس از چند سال دوباره زهری ریخته است که احساس میکنم با آقای پرندی دست در یک کاسه باشند.


1389/6/14 - 22:49:47


بهرام بختیاری(bulutbay )1389/6/14 - 23:48:14
خانیم سلطانی دن تشکوریمی بیلدیریرم
آما انو دئملیم کی اؤز ایچیمیزده إله آداملار!! وارکی بیلمیرم دردلری ندیر؟ یا هارداندیر؟
فقط انو بیلیرم کی میانانین معاصیر تاریخین هر برگین واراق ووراندا آقای دکتر نائبی نین عادی گؤرونور.
آما آقای نیکبخت یادونان چیخماسین استاد شهریار حیدرباباینان دونیایا تانیندی
یاخجیلیغی الیمیزدن آلیبلار یاخجی بیزی یامان گونه سالیبلار


رحیم نیکبخت میرکوهی : 1389/6/15 - 20:55:01
خانم محترم سلطانی مطلب شما را خواندم من هم روزگاری حال و هوای کنونی شمارا داشتم پر احساس و پر خروش احساسات شما را می ستایم. احساسات لازم است اما کافی نیست. ولی مولف محترم چه معذوریتی دارند که دفاع از خود را به شما محول کرده اند؟ شما چه نسبتی با ایشان دارید؟ سرکار خانم امیدوارم از دست من نرنجید. کتاب تازه ای در مورد فرقه دموکرات در سراب از من چاپ شده شما برای یافتن بخشی از پرسشهای خود به کتاب مورد اشاره که مجلس چاپ کرده مراجعه کنید برای قسمت آخر نقدتان. ادم با دشمن هم باید با مروت و جوانمردی باید برخورد کند. رحیم نیکبخت میرکوهی
............................
نادیه سلطانی : آقای نیکبخت ممنونم از پاسخ کوتاهتان اما باز هم از پاسخ اصلی طفره رفته اید. اشکالات شما بر این کتاب علاوه بر اشکالات فنی حاوی اهانتهایی به مشاهیر میانه و نویسنده کتاب است که خواننده احساس حب و بغض شما را میکند. هر نویسنده ای از هر منتقدی دلگیر می شود وقتی منتقد تا جلد و محتوا و کم و زیادی محتوای مطالب نظر بدهد. نسبت من به استادم همان شاگردی و استادی است ولی من هم کنجکاوم بدانم چرا آنهایی که به شما سفارش چنین تخریبی را می دهند خودشان این کار را نمی کنند؟


رحیم نیکبخت : 1389/6/16 - 12:52:44
سرکار خانم سلطانی
من از جواب نقدی که به نام شما متشر شده طفره نرفته ام جوابی که باید بدهم تهیه می شود عجله نکنید . مسلم می دانم نوشته شما نیست ولی به نام شما منتشر شده در جوابیه ملاحظه خواهید فرمود .
ضمنا چرا بخشی از نظر اینجانب را حذف کرده اید ؟
این است بیطرفی مورد ادعایتان ؟
اصلا شما خودتان کتاب جناب آقای نایبی رااز نزدیک دیده اید ؟
شما که کارشناس ارشد تاریخ هستید ونام دنشگاهتان را نمی دانم حتما درس روش تحقیق را گذرانده اید ؟
فکر نمی کنید لازم است به جزوات درسی تان مجدد
مراجعه کنید ؟
راست چرامتن کامل نقد اینجانب را می ترسید منتشر کنید ؟
......................
نادیه سلطانی: آقای نیکبخت من بصورت دسته بندی به اشکالات شما پاسخ داده ام و نیازی ندیده ام تک به تک به اشکالات تایپی و فنی شما اشاره کنم. شما که کتاب مشاهیر و مفاخر میانه را دیده اید و از کسی سفارش نگرفته اید چرا نائبی را نائینی نوشته اید و سال انتشار کتاب را امسال معرفی کرده اید درحالیکه این کتاب یک و نیم سال پیش منتشر شده است. نیش های شما روشی روانشناسانه برای تخریب است تا با احساس قدرت به پاسخ برآیید.


ا.مختاری(meeanaji )1389/6/17 - 14:45:58
((كاغذكناني‌ها را ميانه‌اي حساب كنيم يا ....))

نویسنده نمی دانسته اند که کاغذکنان یکی از بخشهای شهرستان میانه است.

شهرستان میانه شامل بخشهای مرکزی ، کاغذکنان، ترکمانچای و کنداون است.
باید یک تجدید نظر اساسی در نوشته شان بکنند و اشکالات واضح اش را رفع نمایند. در غیر این صورت انتقادات خانم سلطانی کاملاً وارد است.

داستان آقایان نیکبخت و نائبی جدید نیست به لینک زیر و نظر ایشان رجوع فرمائید :

نگاهي به ثعلبيه و چاپ جدید آن - محمدصادق نائبی -http://www.miyanali.com/azizi/276

: 1389/3/12 - 16:23:12 با سلام وتبریک میلاد حضرت زهرا از ابراز محبت دوست عزیز ممنونم اکر آنگونه که نوشته اید باشم از خداوند طلب میکنم و اگر آنگونه نباشم برای دوست عزبز و دانش پژوهم از خداوند آگاهی و مطالعه بیشتر مسئلت می کنم به همان میزان کسروی ملعون است که دوزگونها و شوونیستهای سومرباز سومرپرست . دوست عزیزمان که کویا بافته های کسروی ملعون و دوزگون کنونیست را وحی منزل می دانند لطفا به سفینه تبریز که منتشر شده مراجعه و سواد علمی و غیرت پژوهشگری خود را بیازمایند

نیکبخت


ا.مختاری(meeanaji )1389/6/17 - 14:51:45
رحیم نیکبخت : 1389/6/16 - 12:52:44
سرکار خانم سلطانی
من از جواب نقدی که به نام شما متشر شده طفره نرفته ام جوابی که باید بدهم تهیه می شود عجله نکنید . مسلم می دانم نوشته شما نیست ولی به نام شما منتشر شده ........
--------------------------------
آقای نیکبخت! طور دیگری هم می توانستید به خانم سلطانی توهین کنید؟

شما فرد دیگری را به مبارزه ! طلبیده اید؟


علی : 1389/6/21 - 11:36:01
آقای مختاری با بچه وارد این بحث ها نشوید براش بدآموزی داره


مختاری : 1389/6/22 - 01:27:54
ممنون از تذکر بجایتان. الان خوب شده؟


علی : 1389/6/22 - 05:58:46
عالی شد.


چشم به راه : 1389/6/24 - 00:49:15
آقای نیکبخت این جوابیه شما آماده نشد یا منصرف شدید؟


حسین : 1389/6/27 - 20:11:50
اولا آقای نائبی فوق لیسانس هستند نه دکتر .چرا خانم سلطانی او را چند بار دکتر نوشته اند؟ثانیا خانم ساطانی کجا ارشد گرفته اند که یک مهندس مکانیک استاد مشاور یا راهنما یا حامی او بوده است ؟
.................................
سلطانی: آقای نائبی بیش از یک سال است از آکادمی ملی آذربایجان مدرک دکترای زبان و ادبیات ترکی دریافت کرده اند. اگر ایشان با اینهمه تألیفات ادبی و تاریخی نتواند راهنمای پایان نامه من شود پس چه کسی می تواند؟


رحیم نیکبخت : 1389/6/28 - 15:36:16
با سلام
وتشکر از عزیزانی که برای اعتلای فرهنگ وهویت اصیل شیعی و ایرانی آذربایجان خدمت می کنند از جمله مولف محترم کتاب مشاهیر و مفاخر میانه از اینکه معرفی ونقد من موجب آشنایی بیشتر این پزوهشگر محترم شده خوشحالم و همچنین از لطفی که سرکارخانم سلطانی در نقد مطالب من نوشتند وظیفه قدر دانی دارم .جوابیه حقیر نوشته و به کتاب ماه تاریخ و جغرفیا ارسال شده است که به همراه متن کامل مطلب سرکار خانم سلطانی منتشر خواهد گرددید
ازاینکه مطالب فرهیخته فرزانه خانم سلطانی موجب گردیدناگفته هایی از تاریخ معاصر آذربایجان منتشر شود خوشحالم به گمان ناقص بنده دریچه ای برای بررسی تاریخ معاصر میانه گشوده شده است .مهمترین رسالت تاریخ عبرت آن است تاریخ برای تحسین و تشویق حسرت نیست .مولا علی (ع)می فرماید به گوینده نگاه نکنید به گفته توجه کنید. امید وارم جوانان عزیز بیش از اینکه شیفته کسی یا خصم کسی باشند به توصیه قرآن که برای صاحبان بصیرت است حقیقت را از گمراهی بازشناسند به عبارت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای :هیچ کس مارا به خاطر اشتباهاتمان مورد تشویق و قدردانی قرار نخواهد داد.
.............
نادیه سلطانی: ممنونم آقای نیکبخت ولی کاش به خوانندگان این سایت هم احترام می گذاشتید. من پاسخ خودم را به نشریه شما هم فرستادم ولی باید منتظر درج آن بمانم ولی در این سایت هم آوردم. شما نیز باید هم در اینجا پاسخ می دادید هم در نشریه تان.


نادر : 1389/6/29 - 00:30:39
آقای نیکبخت اگر شما به خواننده احترام می گذارید در این سایت از شما توضیح خواسته شده نه در نشریه تاریخ و جغرافیا که باهاشون قرارداد دارید. پاسخ را باید به ما بدهید نه اونها!


رحیم نیکبخت : 1389/6/29 - 10:18:15
دوست عزیز جناب آقای نادر
با سلام
از آنجایی که مطلب اولیه در آن نشریه منتشر شده و خانم سلطانی هم به آن ایراد گرفته و برای آنها ارسال کرده است .و آنها به قول شما که با من قرار داد دارند موظف هستند جواب خانم سلطانی و جواب من را درج کنند . اگر رفت برایچاپ حتما به شما هم خواهم داد.اصلا هدف من هم باز شدن بحث و توجه به عبرتهای تاریخ است که مجبور به تکرار تلخ آن نشویم
علاقه ها و احساسات بی آلایش شما را ستایش می کنم .


مشایخی : 1389/6/29 - 14:40:57
منتقد محترم اگر توانائی پاسخ داشتند همینجا باید پاسخ می دانند. معلوم است که ایشان هم برای نقد حق الزحمه دریافت می کنند و هم برای پاسخ به نقد.


رحیم نیکبخت : 1389/6/29 - 17:39:00
با سلام دوست عزیز جناب آقای مشایخی
احساسات پاک و بی آلایش شما را می ستایم
عجله نکنید ؟
و از اینکه پیگیر موضوع هستید ممنون
چون من هم این احوالات راداشته ام
کتاب ماه تاریخ وجغرافیا دفتر دارد منشی دارد می توانید زنگ بزنید از حق الزحمه مورد اشاره تان بپرسید .
دوست گرامی مطلبی که روی سایت منتشر شده ازخانم سلطانی تا سند کتبی نشود قابل دفاع نیست وقتی جایی چاپ شد می شود به آن هم استناد نمود وهم بحث کرد.
.................
نادیه سلطانی: با تشکر از آقای نیکبخت، من دو هفته پیش پاسخم را به خانه کتاب فرستادم و قرار شده بعد از بررسی درصورت تأیید آنرا در اولین شماره چاپ کنند.


رحیم نیکبخت : 1389/6/30 - 00:21:16
با سلام
گرچه نظر قبلی رادرج نکردید با زهم به استحضار دوستان عزیز می رساند اجازه بدهید هردو مطلب در کتاب ماه تاریخ و جغرافیا منتشر شود بعد اگر مایل بودید برای شما هم می فرستم. متاسفانه واقعیت های وجود دارد که وظیفه امثال سرکار خانم سلطانی ،جناب آقای مشایخی ، آقا نادر عزیزبا پژوهش های بیشتر صحت و سقم آن را ارزیابی کنند .
سایت شما به بزرگواران عزیز میانه ای اختصاص دارد بهتر است مطلب خانم سلطانی هم در نشریه ای که سراسری است منتشر شد و ایشان هم حق التالیفی دریافت دارند علاوه برشما عزیزان میانه ای سایرین هم مطالعه کنند امید وارم این مباحث به روشنتر شدن حقیقت کمک کند . قرآن کریم می فرماید یستمعون القول بعد از شنیدن اقوال بهترین آنرا تبعیت کنید


مینا سینایی : 1389/7/22 - 07:30:45
من طرفدار هیچکس در این بحث های بچه گانه نیستم. اما یک سوال از خانم سلطانی داشتم. آیا اگر آقای نیکبخت برای تحقیقات و مقالاتش پول می گیرد، خانم سلطانی و دکتر نایبی ثروت پدری شان را صرف می کنند که بدون چشمداشت شب و روز و تمام وقتشان را صرف تحقیق می کنند؟ حتما زندگی شان کاملا تامین است که می توانند شبانه روز بدون دریافت حقوق و هزینه، به تحقیق بپردازند. یا شاید از جای دیگری تغذیه می شوند؟
------
نادیه سلطانی : استفاده از لفظ اهانت آمیز "بحثهای بچگانه" نشان می دهد که شما کاملاً حساسیت از نوع منفی به این موضوع دارید. هیچکس بدون تأمین معاش نمی تواند زندگی خود را بگذراند اما یک محقق نباید از ابتدا با هدف تخریب و تحقیر شروع به تحقیق بکند. اگر دستوری آمده است تا با یک حق التحقیق به هدف از پیش تعیین شده برسد، نباید قبول کند. البته نظر من روی شخص خاصی نیست و این موضوع ، عمومی است.


رحیم نیکخت : 1389/8/25 - 09:46:24
با سلام به تمام عزیزان فرهیخته آذری میانه ای
جوابیه مشروح حقیر درشماره 150 کتاب ماه تایخ وجغرافیا به همراه متن کامل مطلب سرکار خانم سلطانی منتشر شده است . متن جوابیه ام را هم برای خانم سلطانی با میل فرستاده ام که در اختیار دوستان قرار دهند . خوشحال هستم که نقد خانم سلطانی بهانه ای برای بررسی بیشتر تحولات آذربایجان و جریانهای انحرافی شود
نیکبخت


استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است.
درج مطالب نویسندگان به منزله تأیید آن نیست. 1s