چند روز پيش يكي از دوستانم خبر اين كه يكي از پزشكان شهر سفر حج تمتع خود را بخاطر بيماري آنفلوآنزاي خوكي لغو كرده را با آب Ùˆ تاب نقل مي‌كرد. خيلي خوشحال شديم. از اين بابت كه شايد فلسفه حج همين باشد. کنار گذاشتن سفري ÙƒÙ‡ آرزوي هر مسلماني Ø§Ø³Øª Ùˆ نسبت به اين سفر اشتياقي وافر دارد بخاطر فلسفه خود حج، لذت بخش بود. زير پا گذاشتن خواسته هاي فردي براي كمك به همشهريان Ùˆ نوع بشر اقدام درخوري بود كه قلب همه افرادي را كه در آن جمع اين خبر را شنيدند براي دقايقي خوشحال كرد. همه تحسينش كردند. از جامعه پزشكي تقدير كردند كه چنين انسان‌هايي را در خود پرورش داده‌اند Ùˆ به شهرمان باليديم كه چنين انسان هايي هنوز تقدم منافع جمعي Ùˆ انسانيت را بر منافع فردي ارجح مي دارند.

البته اين خوشحالي زياد دوامي نپاييد چرا كه خبر تكميلي دوستمان آب سردي بر اين هيجان و اشتياقمان ريخت. سعي كرديم بخش دوم را باور نكنيم و همان بخش اول را بپذيريم ولي چند روز بعد بود كه خبر ديگري از همان پزشك نقل محافل شد:

" اگر چند روز ديگر اين آنفلوآنزا دوام بياره مي تونستم يه ماشين بخرم!!!! "

ديگه نمي دونم Ú†ÙŠ بگم. مي‌خواستم از وضعيت جراحاني بنويسم كه بخاطر پول نادانسته‌ها مي‌كنند Ùˆ جان بيماران برايشان از چند صد هزار تومان اهميت كمتري دارد. از جراحي گوش، ختنه، پا، دست، معده Ùˆ ... در مطبي كه پزشك Ùˆ محل كمترين آمادگي براي انجام آن ندارند Ùˆ از مطب‌هايي كه خود محل انتقال بيماريند Ùˆ از پزشكاني كه از خستگي پول درآوردن نايي براي ويزيت بيمار در نيمه‌هاي شب ندارند ولي يادم آمد كه با بقيه اين قشر شريف اين گفتن‌ها نشايد.